سلام  دوستان ببخشید چند روزی نبودم

رمزوبلاگ رو یادم رفته بود  


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : شنبه 4 مهر 1394
زندگینامه ی امام هادی (ع)

تولد امام دهم شيعيان حضرت امام علی النقی (ع ) را نيمه ذيحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربيت مقام ولايت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نيکو وظيفه مادری را به انجام رسانيد و بدين مأموريت خدايی قيام کرد . نام آن حضرت - علی - کنيه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادي " و " نقي " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسيد و دوران امامتش 33 سال بود .

 

 

 

در اين مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربيت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعليم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدينه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانيدن مردم و آشنا کردن آنها به حقايق مذهبی نمي آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خليفه ستمگر وقت - يعنی متوکل عباسی - آنی آسايش نداشت .

 

 

 

به همين جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدينه بنا بر دشمنی ديرينه و بدخواهی درونی ، به متوکل خليفه زمان خود نامه ای خصومت آميز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگيزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقيقت آنچه در شأن خودش و خليفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و اين همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولايت و علم و فضيلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدينه مي کشانيد و اين کوته نظران دون همت که طالب رياست ظاهری و حکومت مادی دنيای فريبنده بودند ، نمي توانستند فروغ معنويت امام را ببينند .

 

 

 

و نيز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمين ( = مکه و مدينه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدينه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از اين ديار بيرون بر ، که بيشتر اين ناحيه را مظيع و منقاد خود گردانيده است " . اين نامه و نامه حاکم مدينه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه عليه دستگاه جبار عباسی است .

 

 

 

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربيت شدند که هر يک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدين سان پايه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شيعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر اين فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پيش نيامده بود ، معلوم نبود سرنوشت اين معارف مذهبی به کجا مي رسيد ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد ديگر چنين فرصتهای وسيعی برای تعليم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدوديت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که بايد و شايد پيش نيامد .

 

 

 

با اين همه ، دوستداران اين مکتب و ياوران و هواخواهان ائمه طاهرين - در اين سالها به هر وسيله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دينی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پيشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر مي رسيدند و از سرچشمه دانش و بينش آنها ، بهره مند مي شدند و اين دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پيوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدينه و مانند آن ، نشان دهنده اين هراس هميشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمين ( مکه و مدينه ) ممکن است به فرمانبری از امام (ع ) درآيند و سر از اطاعت خليفه وقت درآورند .

 

 

 

بدين جهت پيک در پيک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدينه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت اين زندانی و تحت نظر بودن را - بيست سال - نوشته اند .

 

 

 

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه يحيی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدينه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهيم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به يحيی بن هرثمه گفت : ای مرد ، اين امام هادی فرزند پيغمبر خدا (ص ) مي باشد و مي دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پيغمبر (ص ) در روز قيامت از تو بازخواست مي کند . يحيی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نيز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصيف ترکی . ا

 

 

 

و نيز به يحيی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همين وصيف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنيدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزيد و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از اين مطالب که از قول يحيی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده است درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار مي گردد ، و نيز اين مطالب دليل است بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعيت امام و موضع خاص او در بين هواخواهان و شيعيان آن حضرت داشته است .

 

 

 

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از يحيی پرسيد : علی بن محمد چگونه در مدينه مي زيست ؟ يحيی گفت : جز حسن سيرت و سلامت نفس و طريقه ورع و پرهيزگاری و بي اعتنايی به دنيا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چيزی نديدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجيد و کتابهای علمی چيزی نيافتم . متوکل از شنيدن اين خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سيدالشهداء (ع ) آب بستند و زيارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زيارت مانع شدند ، و دشمنی يزيد و يزيديان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانيدند ، با اين همه در برابر شکوه و هيبت حضرت هادی (ع ) هميشه بيمناک و خاشع بود .

 

 

 

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مريض شد و جراحتی پيدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خليفه شفا يابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هديه فرستد . در اين ميان به فتح بن خاقان که از نزديکان متوکل بود گفت : يک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شايد بهبودی يابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذاريد به اذن خدا بهبودی حاصل مي شود .

 

 

 

چنين کردند ، آن جراحت بهبودی يافت . مادر متوکل هزار دينار در يک کيسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از اين ماجرا نگذشته بود که يکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دينار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی ديده شده است . متوکل سعيد حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بياورند تا آسيبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گويد : ديدم حضرت هادی به نماز شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختيار توست .

 

 

 

آن مرد خانه را تفتيش کرد . چيزی جز آن کيسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کيسه ديگری سر به مهر در خانه وی نيافت ، که مهر مادر خليفه بر آن بود . امام فرمود : زير حصير شمشيری است آن را با اين دو کيسه بردار و به نزد متوکل بر . اين کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنيا و مال دنيا اعتنايی نداشت پيوسته با لباس پشمينه و کلاه پشمی روی حصيری که زير آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی مي کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق مي فرمود .

 

 

 

با اين همه ، متوکل هميشه از اينکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و رياست ظاهری بر وی به سر آيد بيمناک بود . بدخواهان و سخن چينان نيز در اين امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسيار جمع کرده و کاغذهای زياد است که شيعيان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از اين خبر وحشت کرد و به سعيد حاجب که از نزديکان او بود دستور داد تا بي خبر وارد خانه امام شود و به تفتيش بپردازد .

 

 

 

اين قبيل مراقبتها پيوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نيز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در ميان بيابان وسيعی ، در موضعی روی هم بريزند . ايشان چنين کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالي " نهادند آنگاه خليفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( عليه السلام ) را نيز به آنجا طلبيد و گفت : شما را اينجا خواستم تا مشاهده کنيد سپاهيان من را . و از پيش امر کرده بود که لشکريان با آرايشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنماياند ، تا مبادا آن حضرت يا يکی از اهل بيت او اراده خروج بر او نمايند " .

 

 

 

در اين مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقيم و غير مستقيم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهايی که در اقامتگاه امام (ع ) مي شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سيد محمد - که حرم مطهر وی در نزديکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار است - ياد شده است . اين نکته نيز مي رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر مي زده اند . "

 

 

 

 

 

اصحاب و ياران امام دهم (ع )

در ميان اصحاب امام دهم ، برمي خوريم به چهره هايی چون " علی بن جعفر ميناوي " که متوکل او را به زندان انداخت و مي خواست بکشد . ديگر اديب معروف ، ابن سکيت که متوکل او را شهيد کرد . و علت آن را چنين نوشته اند که دو فرزند متوکل خليفه عباسی در نزد ابن سکيت درس مي خواندند . متوکل از طريق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکيت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) است .

 

 

 

متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکيت را به حضور خود خواست و از وی پرسيد : آيا فرزندان من شرف و فضيلت بيشتر دارند يا حسن و حسين فرزندان علی (ع ) ؟ ابن سکيت که از شيعيان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سيد جنت ابدی الهي اند قابل قياس و نسبت نيستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم ديده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمي توان سنجيد . متوکل از اين پاسخ گستاخانه سخت برآشفت .

 

 

 

در همان دم دستور داد زبان ابن سکيت را از پشت سر درآوردند و بدين صورت آن شيعی خالص و يار راستين امام دهم (ع ) را شهيد کرد . ديگر از ياران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظيم حسنی است . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده است : " نسب شريفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی عليه السلام منتهی مي شود ... " از اکابر محدثين و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده است و از اصحاب و ياران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .

 

 

 

نوشته اند : " حضرت عبدالعظيم از خليفه زمان خويش هراسيد و در شهرها به عنوان قاصد و پيک گردش مي کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شيعيان مخفی شد ... " . " حضرت عبدالعظيم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنين استنباط مي شود که ترس اين عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حديث گفتن وی نبوده است ، بلکه به علت فرهنگ سياسی او بوده است . او نيز مانند ديگر داعيان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سياسی صحيح و تصحيح اصول رهبری در اجتماع اسلامی مي کوشيده است ، و چه بسا از ناحيه امام ، به نوعی برای اين کار مأموريت داشته است .

 

 

 

زيرا که نمي شود کسی با اين قدر و منزلت و ديانت و تقوا ، کسی که حتی عقايد خود را بر امام عرضه مي کند تا از درست بودن آن عقايد ، اطمينان حاصل کند - به طوری که حديث آن معروف است - اعمال او ، به ويژه اعمال اجتماعی و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به اين رضايت تصريح شده باشد ، يا خود حضرت عبدالعظيم با فرهنگ دينی و فقه سياسی بدان رسيده باشد " .

 

 

 

 

 

صورت و سيرت حضرت امام هادی (ع )

حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هايش اندکی برآمده و سرخ و سفيد بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسيار مي کرد . امام آن چنان شکوه و هيبتی داشت که وقتی بر متوکل خليفه جبار عباسی وارد مي شد او و درباريانش بي درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمي خاستند .

 

 

 

خلفايی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعين ، معتز ، همه به جهت شيفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنيای فريبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی ديرينه داشتند و کم و بيش دشمنی خود را ظاهر مي کردند ولی همه ، به خصال پسنديده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و اين فضيلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نياکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را ديده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پيوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نياز با معبود مي گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن مي پوشيد و زير پای خود حصيری پهن مي کرد . هر غمگينی که بر وی نظر مي کرد شاد مي شد . همه او را دوست داشتند . هميشه بر لبانش تبسم بود ، با اين حال هيبتش در دلهای مردم بسيار بود .

 

 

 

 

 

شهادت امام هادی (ع )

امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری به وسيله زهر به شهادت رسيد . در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالين او بود . معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از اين سال امام حسن عسکری پيشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بيست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

 

 

 

 

 

زن و فرزندان امام هادی (ع )

حضرت هادی (ع ) يک زن به نام سوسن يا سليل و پنج فرزند داشته است . 1 - ابومحمد حسن عليه السلام ( امام عسکری (ع ) يازدهمين اختر تابناک ولايت و امامت است ) . 2 - حسين . 3 - سيد محمد که يک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهيزگار که بسياری گمان مي کردند مقام ولايت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شيعيان است در نزديکی سامرا مي باشد . 4 - جعفر . 5 - عايشه ، يا به نقل شادروان شيخ عباس قمي " عليه " .

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : پنج شنبه 7 خرداد 1394
خواص انار

فصل سرما در راه است و با خودش میوه‌های جدیدی می آورد؛ از خرمالو و انواع مرکبات گرفته ت انار. انار، میوه‌ خوش‌خوراکی است که خیلی از خانواده‌ها آن را به اصطلاح دون می‌کنند و به همراه نمک و گلپر می‌خورند. انار خوردن در شب یلدا هم سال‌های سال است که به یکی از آداب این شب طولانی سال تبدیل شده. احتمالا از هر کسی درباره خواص انار بپرسید، در پاسخ می‌گوید که انار خون را تصفیه می‌کندولی متخصصان تغذیه، فواید دیگری را هم برای انار ذکر می‌کنند.

تصفیه خون
می‌دانید که انار یک تصفیه‌کننده خون بوده و برای کبد بسیار مناسب است. به این دلیل از قدیم خوردن این میوه برای شفافیت پوست توصیه می‌شده است.
از امام رضا(ع) نقل می‌کنند که: انار بخورید تا دهان‌تان پاکیزه و خوش‌بو شود. مطالعات متعدد نشان داده که عادت به خوردن این میوه مانع تشکیل پلاک‌های دندانی و بروز پوسیدگی دندان می‌شود.

تقویت قلب
نکته مهمی که باید درباره انار بدانیم خاصیت حفاظتی آن در برابر بیماری‌های قلبی است. انار احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی را با کاهش فشار خون، جلوگیری از اکسید شدن LDL و تشکیل پلاک در دیواره عروق پایین آورده و ریسک ابتلا به گرفتگی عروق را کم می‌کند.

رب انار
یکی از فرآورده‌های پرمصرف این میوه رب انار است؛ فرآورده‌ای که به بهانه وفور این میوه در برخی مناطق مانند یزد و شهرهای شمالی کشور تهیه می‌شود. به این ترتیب که آب انار را جوشانده و آن را تغلیظ می‌کنند و به عنوان چاشنی به خصوص در خورش فسنجان و تهیه زیتون پرورده مورد استفاده قرار می‌دهند. البته این رب می‌تواند ترش و یا شیرین باشد که با افزودن کمی شکر و یا آب نارنج و یا آب غوره این مزه‌ها تقویت خواهند شد.

 
ترکیب انار و گل‌پر
خوردن این میوه و آب آن به دلیل ترکیباتی که دارد، یبوست‌آور است و خوردن‌اش به همراه هسته مانند یک ملین عمل می‌کند اما به دلیل ایجاد مشکلاتی به هنگام دفع، بهتر است که یک چهارم آن را با هسته و بقیه‌اش را بدون هسته میل کنید. ضمنا از آنجا که این میوه نفاخ است، مصرف آن با گیاه معطری مانند گل‌پر که طبع گرمی دارد، خاصیت نفاخ بودن را از این میوه می‌گیرد.
خوردن انار یا آب آن به تنهایی سوء‌هاضمه‌آور بوده و سوزش معده به دنبال دارد. به این دلیل خوردن‌اش با گلپر توصیه می‌شود. یادتان باشد که خوردن مقدار کمی از انار گلپر زده بعد از غذا به هضم غذا کمک می‌کند.

آش انار
با این میوه می‌توانید آشی گرم تهیه کنید به نام آش انار که یزدی‌ها آن را پخته و بیشتر از همه میل می‌کنند. طرز تهیه‌اش به این ترتیب است که برنج و لپه را به همراه سبزی آش (جعفری و گشنیز) و کمی سیر طبخ کرده و سپس نیم ساعت قبل از برداشتن آش از روی حرارت به آن آب انار یا رب انار می‌افزایند و به جای نعناع داغی که به سایر آش‌ها اضافه می‌شود، به آن کمی گلپر می‌زنند.

منبع آنتی‌اکسیدان
این میوه سرشار از ویتامین C (یکی از آنتی‌اکسیدان‌های قوی) است و به این ترتیب، خوردن یک عدد از آن یا ۱۰۰ سی‌سی از آب انار تامین‌کننده ۱۶ درصد از نیاز روزانه به این ویتامین است. ضمنا منبعی از ویتامین B۵ و پتاسیم است و ترکیبات آنتی‌اکسیدانی آن هم از خانواده پلی فنول‌ها، دیگر مواد ارزشمند این میوه هستند. مزه گل انار نیز به دلیل تاننی است که در پوست‌اش دارد، درست مثل چای
 در زیر چند خاصیت منحصر به فرد این میوه بهشتی و مفید را بر می شماریم:۱) انار غنی از آنتی اکسیدانهای قوی پلی فنولیک(POLYPHENOL)، تانن(TANNINS)،(PUNICALAGINS) و(ANTHOCYANINS) میباشد.

۲) الاژیک اسید ELLAGIC ACID موجود در اناراز بروز سرطان جلوگیری کرده و رشد تومورهای سرطانی را کند میسازد.

۳) انار برای سلامتی قلب و عروق، جلوگیری از تصلب شریانها و سکته ها، جلوگیری از پیری زودرس و آلزامیر و پیشگیری از سرطانها بویژه سرطان پروستات مفید است.

۴) آب انار خاصیت میکروب کشی و ضذ عفونی کنندگی دارد.

۵) یک انار معمولی ۴۰ درصد نیاز روزانه بدن به ویتامین C را تامین میکند. همچنین انار منبع خوبی از اسید فولیک، پتاسیم و آهن میباشد.

۶) کاهش فشار سیستولیک خون و کلسترول بد نیز از دیگر خواص انار میباشد.

۷) آنتی اکسیدان های موجود در انار ۳ برابر میزان آنتی اکسیدانهای موجود در چای سبز و شراب قرمز است.

۸) انار تشکیل پلاک عروق را تا ۳۰ درصد کاهش میدهد.انار میزان نیتریک اکساید بدن را نیز افزایش میدهد.

۹) انار خون ساز و تصفیه کننده خون است.

۱۰) انارعطش را برطرف کرده و خنک کننده است.

۱۱) انار برای درمان اسهال،آرتریت،زردی و بواسیر مفید است.

۱۲) انار اشتها آور است.

۱۳) انار در درمان کم خونی و افزایش انرژی بدن موثر و مفید است.

۱۴) انار تقویت کننده کبد و کلیه ها میباشد.
 

● خواص دیگر انار:

۱) دم کرده پوست انار گلودرد را تسکین میدهد.

۲) انار برای التهاب معده مفید است.

۳) انار قابض است بویژه پوست ریشه درخت و پوست میوه آن.

۴) جوشانده پوست ریشه درخت انار کرم معده را نابود میسازد.

۵) انار ادرار آور است.

۶) برای درمان اسهال ۳۰ گرم پوست انار را با ۳ گرم دارچین در یک لیوان آب بجوشانید و بصورت خنک میل کنید.

۷) برای رفع گرفتگی صدا ۳۰ گرم پوست انار را به همراه ۲ گرم زاج سفید جوشانده و غرغره کنید.

۸) برای رفع دل درد روی دانه های انار نمک و فلفل زده وآن را میل کنید.

۹) برای رفع تب یک لیوان آب انار را به همراه اندکی زعفران میل کنید.

۱۰) پوست انار را در زیر نور آفتاب خشک کرده و تبدیل به پودر کنید. سپس آن را با اندکی فلفل سیاه و نمک مخلوط کرده و همراه با خمیر دندان، دندانها را مسواک بزنید. این مخلوط باعث سفید و درخشان شدن دندانها شده و برای سلامتی لثه ها نیز مفید است.

۱۱) جوشانده پوست انار برای گلودرد و التهاب گلو مفید بوده و همچنین خاصیت ضد کرم نیز دارد.

۱۲) دانه انار برای حل کردن سنگ کلیه و مثانه مفید است.


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : چهار شنبه 23 ارديبهشت 1394
شکلک های خنده دار


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : سه شنبه 22 ارديبهشت 1394

آیا می دانید که ... یک سوسک، بدون سر می تواند ۹ روز زنده بماند، قبل از اینکه از گرسنگی بمیرد.

 آیا می دانید که ... چشمان موش کور به کوچکی انتهای سوزن ته گرد است و فقط تاریک و روشن را تشخیص می دهد.

 آیا می دانید که ... تندروترین جانور روی زمین چیتا یا همان یوزپلنگ است که در دشت های آفریقا یا جنوب آسیا از جمله ایران زندگی می کند. گفته می شود این جانور می تواند بیش از پانصد متر را طی پانزده ثانیه بپیماید و طی کند. به عبارت دیگر، سرعت چیتاحدود ۱۲۰ کلیومتر در ساعت است.

 آیا می دانید که ... نژاد خاصی از خفاش ها به نام هومل، کوچک ترین پستاندار روی زمین به شمار می آید که وزن آن بیشتر از ۲ گرم نیست.

 آیا می دانید که ... طول بدن تمساح به پنج متر و وزن آن به بیش از پانصد و بیست کیلوگرم هم می رسد. تمساح ها به راحتی در آب شنا می کنند و با بستن پرده گوش و بینی شان می توانند بیش از یک ساعت نفس خود را در سینه حبس کنند و زیر آب بمانند


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : سه شنبه 22 ارديبهشت 1394

گردش خون

رگ ها عبارتند از:

سرخرگ: رگ هایی که خون را از قلب خارج می کنند شریان یا سرخرگ نام دارند. دیواره سرخرگ ها کلفت و ماهیچه ای است.

سیاهرگ: رگ هایی که خون را به قلب می آورند ورید یا سیاهرگ نام دارند. دیواره سیاهرگ ها نازک است. رگ ها در همه قسمت های بدن وجود دارند و خون در آنها جریان دارد. خون مواد غذایی سلول های مختلف بدن را تأمین می کند و مواد زاید (دفعی) را از آنها می گیرد. اگر رگ ها وجود نداشته باشند یا اگر خون درون آنها نباشد، سلول ها چون قادر به تغذیه نیستند بعد از مدت کوتاهی می میرند.

مویرگ: وقتی سرخرگ وارد اندامی می شود، مانند ریشه گیاه شاخه شاخه می شود و در آخر به رگ های بسیار باریکی که دیواره آنها بسیار نازک است تبدیل می شود. به این رگ های کوچک مویرگ می گویند. مویرگ ها خون را بین سلول ها توزیع می کنند. یعنی غذا و اکسیژن را به سلول ها می دهند و در عوض مواد زاید و دی اکسید کربن را از آنها می گیرند. رگ ها می توانند گشاد یا تنگ شوند. به عنوان مثال عضلات هنگام کار به مواد غذایی بیشتری نیاز دارند. پس رگ ها گشاد می شوند تا خون بیشتری را به عضلات برسانند.

قلب:

قلب به وسیله یک دیواره تقریباً عمودی به دو  نیمه راست و چپ تقسیم شده است. هرکدام از این نیمه ها هم توسط یک دیواره افقی دریچه دار به دو حفره فوقانی و تحتانی تقسیم شده است. حفره های فوقانی قلب را دهلیز و حفره های تحتانی قلب را بطن می نامند. دهلیز راست با بطن راست و دهلیز چپ با بطن چپ توسط دریچه ارتباط دارد. بنابراین قلب دارای چهار حفره است. دو حفره در بالا به نام دهلیز و راست و دهلیز چپ و دو حفره در پایین به نام بطن راست و بطن چپ.  قسمت راست قلب دارای خون سیاهرگی و قسمت چپ قلب دارای خون سرخرگی است.

گردش کوچک خون:
سیاهرگ ها خون را از نقاط مختلف بدن به دهلیز راست قلب می آورند. با انقباض دهلیز راست خون از دهلیز راست از طریق دریچه سه لتی (تریکوسپید) وارد بطن راست می شود. بعد با انقباض بطن راست خون از بطن راست از طریق سرخرگ ریه به ریه ها می رود تا در ریه ها دی اکسید کربن خون با اکسیژن هوا جایگزین شود. در نتیجه خونی که از ریه ها می آید دارای اکسیژن زیادی است و دی اکسیدکربن کمی دارد. این خون از طریق سیاهرگ های ریه وارد دهلیز چپ قلب می شود. این گردش خون از بطن راست قلب به ریه ها و برگشت خون از ریه ها به دهلیز چپ قلب را گردش کوچک خون می نامند.

گردش بزرگ خون:

خون اکسیژن دار که وارد دهلیز چپ شده بعد از انقباض دهلیز چپ از طریق دریچه دو لتی (میترال) وارد بطن چپ می شود. با انقباض بطن چپ خون وارد سرخرگ بزرگ بدن (آئورت) می شود. از طریق سرخرگ آئورت خون اکسیژن دار به تمام قسمت های مختلف بدن می رود تا مواد غذایی و اکسیژن را به آنها برساند و مواد زائد و دی اکسید کربن را از آنها بگیرد. خون بعد از گرفتن مواد زائد سلول های بدن وارد سیاهرگ ها می شود و از طریق سیاهرگ ها به دهلیز راست قلب می آید. این گردش خون از بطن چپ قلب و از طریق سرخرگ آئورت به تمام ارگان های بدن و برگشت آن به دهلیز راست قلب را گردش بزرگ خون می نامند.


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : چهار شنبه 16 ارديبهشت 1394
سپهر تواهن


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : شنبه 23 اسفند 1393
یاعلی(ع)


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : شنبه 23 اسفند 1393
هفت میم به جای هفت سین


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : شنبه 23 اسفند 1393
یافاطمه زهرا (س)


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : محمد میثم پورکاظمی
تاریخ : شنبه 23 اسفند 1393